...Loading

مرا هیچ کس نشناخته...خودم هم خودم را نشناخته ام:)

آخرین بار های زندگی ما....

 

 

 

هیچ وقت تا حالا ....

راجب آخرین بار های زندگیتون فکر کردید؟

همه چیز یه بار آخری داره.

یه جا نوشته بود:«سالها پیش برای آخرین بار رفتیم توی کوچه و با دوستامون بازی کردیم، بدون اینکه بدونیم آخرین باره...»

به گمونم اگر هرکدوممون میدونستیم اون بار ، آخرین باره ، شاید ساعتها بیشتر مشغول می‌شدیم و تمام اون لحظات رو جزء به جزء به خاطر میسپردیم...

اما ندونستیم و نفهمیدیم و حیف که اثری از خاطره اش نیست..‌.

دیگه چی؟...باز هم بوده؟..

آخرین باری که یه شخص خاص و عزیز رو بغل کردیم بدون اینکه بدونیم قراره از دستش بدیم ، و دیگه هرگز گرمی آغوشش رو تجربه نکردیم....

آخرین باری که شب از هیجان اردوی مدرسه به رخت خواب رفتیم...و بعد دیگه هرگز اون حس تکرار نشد...

زندگی همه امون پر از این آخرین بارهاست...

یه روز هم برای آخرین بار زندگی میکنیم...

و برای آخرین بار می‌خندیم...

برای آخرین بار گریه میکنیم...

برای آخرین بار دستگیره در رو لمس میکنیم...

برای آخرین بار اون آدمی که آزارمون داد و با حرفاش یا کارهاش غصه به جونمون انداخت رو میبینیم...

می‌دونی وقتی بفهمی آخرین باره دیگه واقعا هیچی اهمیت نداره...

و حتی اگر همین روز ها و سالها رفتنی نشی ، چندین سال دیگه وقتی که با موهای سپید و عصا به دست یه گوشه نشسته بودی ، واقعا همه چیز برات بی معنا بنظر میرسه، به غیر از احساس قشنگ یادآوری خاطراتت و کار های خوبت....

باور کنید اون موقع حسرت نگفتن حرفای قشنگ به آدمای عزیز زندگیتون از پا درتون میاره...فقط بهش فکر کن... حتی شده چند لحظه...

اون موقع دیگه مهم نیست توی امتحان دبیرستانت چند شدی...

دیگه مهم نیست رئیست از کار اخراجت کرده...

دیگه مهم نیست فامیل در موردت چی فکر میکنند...

هر چیزی یه بار آخری داره...

به آخرین باری که گرمای خورشید رو حس می‌کنی و به آخرین باری که با حواس جمع به این دنیا خیره میشی فکر کن...

به آخرین بارها فکر کن و بترس از حسرت های تلنبار شده از کارهای خوبی که می‌تونستی انجام بدی و ندادی، و حیف از اون لبخندی که از دنیا دریغش کردی....

به آخرین بارها فکر کن...

 

 

 

 

 

 

 

گلی
گلی شنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۲:۴۱ ق.ظ
۳ عدد دیدگاه تا کنون ثبت شده است
  • مهدی  نیازی
    مهدی نیازی ۱۰ ارديبهشت ۰۱، ۰۱:۱۰
    زیبا نوشتید
    لذت بردم
  • گلی
    گلی ۱۰ ارديبهشت ۰۱، ۰۴:۵۶
    ممنونم ازتون✨🍀
  • soofi ae
    soofi ae ۲۱ ارديبهشت ۰۱، ۲۲:۱۳
    خیلی زیبا بود
    انسان موجودی پر از حسرت..:)
  • گلی
    گلی ۲۲ ارديبهشت ۰۱، ۱۳:۰۵
    جدیدا تا اسم حسرت میاد قبل از اینکه حسرت هام جلو چشمام صف ببندند یاد کتاب « کتابخانه نیمه شب» میوفتم...
    ولی حسرت چیزی که هرگز دوباره به دستش نمیاری واقعا ترسناکه
  • soofi ae
    soofi ae ۲۳ ارديبهشت ۰۱، ۰۲:۵۵
    درسته:)
    اسم این کتاب رو جدیدا زیاد میشنوم.قشنگه؟
  • گلی
    گلی ۲۳ ارديبهشت ۰۱، ۰۶:۴۶
    آره واقعا قشنگ بود.مدت ها بود کتابی رو یک نفس نخونده بودم ولی این کتاب رو تا شروع کردم نتونستم زمین بزارم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">