...Loading

مرا هیچ کس نشناخته...خودم هم خودم را نشناخته ام:)

با دستهایم چه کرده ام؟

" من با استعداد بودم...

یعنی هستم. بعضی وقتها به دست هایم نگاه میکنم و فکر میکنم که می‌توانستم پیانیست بزرگی شوم. یا یک چیز دیگر. ولی دست هایم چکار کرده اند؟ یک جایم را خارانده اند، چک نوشته اند، بند کفش بسته اند، سیفون کشیده اند. دست هایم را حرام کرده ام....همینطور ذهنم را ."

 

این نوشته اثری از چارلز بوکوفسکی شاعر و داستان نویس آمریکایی است.

 

هروقت که مشغول یه کار بی فایده ام یاد این جملات میوفتم...

منم دستامو حروم کردم...با ساعتها چت کردن با آدما و نوشتن راه حل برای   مشکلاتشون‌و دلداری دادن بهشون... با بالا و پایین کردن اینستاگرام و .....

شاید باید کارای قشنگ تری باهاشون بکنم...

سالهاست که حتی یک بیت شعر هم ننوشتم...

مدت هاست یک گلدون گل هم نکاشتم...

خیلی وقته پیامای قشنگ برای آدمای زندگیم ننوشتم....

شاید بهتره واقعا یه فکری به حال زندگیم بکنم...یه فکری به حال دستام بکنم...

 

 

گلی
گلی يكشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۰، ۱۰:۰۴ ق.ظ
۳ عدد دیدگاه تا کنون ثبت شده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">