...Loading

مرا هیچ کس نشناخته...خودم هم خودم را نشناخته ام:)

داره چی میگه؟

سلام...

استادمون داره حرف میزنه...می‌شنوم چی میگه ولی متوجه نمیشم..حضور شیش هفت نفر از بچه های ترم بالا نشون میده که چقدر قراره دهنم سر این درس سرویس بشه. بزور انرژی زا چشمام بازه . دیشب فقط پنج ساعت خوابیدم و از صبحم سرکلاسم...و از لحاظ روحی واقعا دلم میخواد خونه باشم... دلم خواهرزادمو میخواد دلم اتاقمو میخواد انیمه دیدن و کیداراما و فیلم و سریال می‌خواد..دلم میخواد از درخت توت تو باغ آویزون شم و همون جا توت بخورم و غروبو تماشا کنم...دلم تعریفای بی بی رو میخواد... بغل گرم مامان بابا رو میخواد...

نمی‌خوام لحظات رو به جون خودم زهر کنم... با یکم استراحت درست میشم...ولی خب آدمیزاده دیگه.. بعضی اوقات بدجوری دلتنگ میشه...

​​​​​

 

​​​

گلی
گلی سه شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۲:۵۱ ب.ظ
۱ عدد دیدگاه تا کنون ثبت شده است
  • امیر.ر. چقامیرزا
    امیر.ر. چقامیرزا ۱۲ ارديبهشت ۰۲، ۱۶:۳۶
    سلام. سلام.سلام
    به نظرم درستان رو بخوانید و یهویی برین تو دل همه ی اون چیز، زیر درخت توت... :))).
  • گلی
    گلی ۱۴ ارديبهشت ۰۲، ۰۱:۱۲
    سلام سلام 
    گاهی اوقات هرچیزی زمان خاص خودشو داره..ازش بگذره ممکنه اون حس سابق رو نداشته باشه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">