...Loading

مرا هیچ کس نشناخته...خودم هم خودم را نشناخته ام:)

چای و چاووشی☕

 

دریافت

از اون خزون چخبر؟

 

گلی
گلی يكشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۰۴ ق.ظ
۴ عدد دیدگاه تا کنون ثبت شده است
  • آسمان آبی
    آسمان آبی ۲ ارديبهشت ۰۳، ۱۱:۱۷
    هم اون خزون رفت و هم بهار بعدش...
  • گلی
    گلی ۲ ارديبهشت ۰۳، ۱۵:۵۳
    من با رخ چون خزان خرابم بی‌تو
    تو با رخ چون بهار چونی بی من

     
  • آسمان آبی
    آسمان آبی ۲ ارديبهشت ۰۳، ۱۶:۱۰
    لبخند میزنی تو و از من گذشته ای

    من در خزان رفتنت اما به زاری ام
  • گلی
    گلی ۳ ارديبهشت ۰۳، ۰۰:۱۸
    نمیدانم چه شد با رفتن او 
    تمام روح و جانم از تنم رفت
    دو چشم پر غمم خشکیده بر در
    بهارم شد خزان و خنده ام رفت


  • آسمان آبی
    آسمان آبی ۳ ارديبهشت ۰۳، ۰۰:۳۴
    تو هم همرنگ و همدرد منی، ای باغ پاییزی

    چو می‌پیچد میان شاخه‌هایت آن خزان بادی

    به گوشم از درختان، های‌ های‌ گریه می آید

    مرا هم گریه می‌باید؛مرا هم گریه می‌شاید
  • گلی
    گلی ۳ ارديبهشت ۰۳، ۰۱:۰۸
    زرد است که لبریز حقایق شده است
     تلخ است که با درد موافق شده است
     شاعر نشدی وگرنه می‌فهمیدی
     پاییز بهاری است که عاشق شده است
  • امیر.ر. چقامیرزا
    امیر.ر. چقامیرزا ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۷:۱۱
    سلام.سلام.سلام
    این چای و چاووشی خیلی به بهار میاند، یه روستایی نزدیک خونمون هست اسمش چاووشانه، خیلی گلای قشنگی میرویه اونجا(حالا چه ربطی داره!)😅
  • گلی
    گلی ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۰۶
    سلام سلام
    وای دلم روستا و آرامشش رو خواااست
    اگر رفتید چاووشان،زندگی کنید بجای ما:)(چای بهارنارنج فراموش نشه)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">